گفتگو، جرأت می خواهد!

شاید بتوان گفت که طی دهه های اخیر آرام آرام صدایی واحد از اندیشمندان در همه جای جهان به گوش می رسد و دیدگاهی مشترک از این باور شکل می گیرد که برای حل مشکلات و رویارویی با تهدیدها چاره ای جز ارتباط مسالمت آمیز و تعامل انسانی مثبت نداریم و در نهایت به تعبیر زیبای امام موسى صدر «راهی جز گفتگو نیست».

۱۳۹۹/۰۹/۰۳
دکتر محمدرضا زائری

گفتگو، جرأت می خواهد!

امروزه پس از تجربه های طولانی بشری در جنگها و گریزها و بعد از کارنامه ای خسارت بار از درگیری ها و خشونتها، هر چه می گذرد باور نخبگان و فرزانگان در کشورها و جوامع مختلف بیشتر بر حول محور ضرورت گفتگو یگانگی و همرنگی یافته است.

شاید بتوان گفت که طی دهه های اخیر آرام آرام صدایی واحد از اندیشمندان در همه جای جهان به گوش می رسد و دیدگاهی مشترک از این باور شکل می گیرد که برای حل مشکلات و رویارویی با تهدیدها چاره ای جز ارتباط مسالمت آمیز و تعامل انسانی مثبت نداریم و در نهایت به تعبیر زیبای امام موسى صدر «راهی جز گفتگو نیست».

این حکم هم در روابط میان فردی و محدود خانوادگی و هم در روابط اجتماعی گسترده صادق است و همه جا اگر آداب تعامل و تفاهم را نیاموزیم، لاجرم به تنش و درگیری می رسیم و در چنان آشوبی هیچ کس برنده نخواهد بود.

از این روی باید مهارتهای گفتگو را فراگرفت و برای پذیرش تفاوت ها با دیگران تمرین کرد و روحیه تحمل و مدارا و همدلی و همراهی را پرورش داد.

به نظر می رسد سه نکته مهم در باره گفتگو وجود دارد که کمتر مورد توجه عموم قرار می گیرد و چه بسا بسیاری از ما این موضوعات مهم را نمی دانیم و به آنها توجه نداریم؛ 

١- بر خلاف آنچه در نخستین تصور به نظر می رسد، گفتگو و دیالوگ راه فرار و ناشی از ناتوانی و ضعف نیست. بعضی به غلط فکر می کنند که هر وقت درمانده شدیم و راه به جایی نبردیم و زورمان به کسی نرسید، آن وقت چاره ای جز گفتگو نداریم و باید از موضع ضعف و ناتوانی به گفتگو روی بیاوریم! در حالیکه برعکس، گفتگو از سر انفعال نیست و اتفاقا انتخاب کسانی است که در موضع فعال هستند و از سر قدرت و موضع برابر با طرف مقابل بر سر میز گفتگو می نشینند؛ نه خود را برتر می بینند تا طرف مقابل را هیچ و ناچیز به شمار آورند و نه به دیگران اجازه می دهند که تحقیرشان کنند و به حسابشان نیاورند.

2- گفتگوی ثمربخش و سازنده - نه نمایش گفتگو و تظاهر به گفتگو - اصلا کار آسانی نیست و آموزش و توانایی بسیار زیادی می خواهد.

گفتگو «جرأت» و قدرتی می طلبد که تنها از اعتماد به نفس و استغنای درونی حاصل می شود، زیرا تا کسی به خودش مطمئن نباشد و به کمال و اقتدار معنوی و روانی نرسیده باشد نمی تواند گفتگویی واقعی را رقم بزند.

گفتگو در حقیقت - نه اضطرار، که - انتخاب و گزینه آگاهانه و هوشمندانه افراد عاقل و قوی و زیرکی است که آینده را بهتر می شناسند.

3- گفتگو راهی است برای خودشکوفایی و خودشناسی افزون تر خودمان، چرا که من با خارج شدن از فضای بسته ذهن و زبان خویش، با گفت و شنید و در فضای تعامل و ارتباط ویژگی ها و ممیزه های خود را تقویت می کنم و تضمین بقا و مانایی خود را رقم می زنم.

گفتگو پیش از آنکه احترامی به طرف مقابل و به رسمیت شناختن او باشد و خدمتی به دیگران تلقی شود، در واقع کمک و خدمتی به خود ماست تا در جریان تعامل و ارتباط و گفتگو، هم نقاط قوت خود را بشناسیم و برای بالندگی و رشد آنها بکوشیم و هم از نقاط ضعف خود باخبر شویم و آنها را ترمیم و بازسازی کنیم.

البته واضح است آنچه از گفتگو و تعامل و ارتباط و احترام متقابل می گوییم زمانی اعتبار دارد که هر دو طرف حسن نیت داشته باشند و بخواهند رابطه ای صحیح را شکل دهند و هنگامی از گفتگو سخن می گوییم که دشمنی و تجاوز آشکار رخ نداده باشد و کسی حقوق رسمی و روشن را زیر پا نگذاشته باشد، زیرا در چنان وضعیتی خط قرمزها و اصول و ضوابط کاملا روشن است و در مقابل دشمن تجاوزگر چاره ای جز مقاومت عزتمندانه نیست.