تأملات نظری
گرچه مسئله گفت و گو و به تعبیر درست تر، گفت و شنود تمدنها وادیان و مذاهب در سالهای اخیر و در دوره ریاست جمهوری سید محمدخاتمی در ایران زاده شد، اما این اندیشه و تأکید بر آن سالها پیش از این از سوی آیت الله سید موسی صدر در لبنان مطرح شده بود. از این رو آغازگر این اندیشه را می توان صدر دانست که در اندیشه و عمل وی تئوریزه شده، تداوم یافت و جنبه عینی به خود گرفت. با این وصف اولویت دارد به این بحث پرداخته شود که گفت و شنود چیست؟ و الزامات گفت و شنود کدام است و چرا باید به گفت و شنود و الزامات آن پرداخت؟
در باب چرایی گفت و شنود همین بس که آدمی به سبب آن با دیگران ارتباط پیدا می کند، خواسته ها و مطالباتی مطرح می شود و ارتباطات انسانی رونق می گیرد. طبیعی است که به مسئله گفت و شنود می بایست به مثابه روش و ابزار ارتباطی میان انسانها، و به تبع فرهنگ، ادیان ومذاهب و به طور کلی تمدنها، نگریست. افزون بر این برخی بر این باورند که پیدایش فکر و اندیشه محصول و معطوف گفت و شنود است. نگاهی به مباحث فلسفی بر جای مانده از یونان باستان و به ویژه اندیشه سقراط و افلاطون، نشان از قدمت و منزلت گفت و شنود دارد. مباحثی که از افلاطون به یادگار مانده همه در قالب گفت و شنود ثبت و ضبط شده است. از این منظر، گفت و شنود، اساسی ترین ابزار اندیشیدن است.(1) در واقع اندیشه زمانی زاده می شود که گفت و شنودی رخ دهد، تضارب آرایی شکل گیرد و کلامی و نوشته ای رد و بدل شود. در این مسیر همانا زبان، نقش ارتباط دهنده را ایفا کرده و حلقه واسط گفتار و شنیدار تلقی می شود.
در این میان البته باید به فهم و درک و زبان مشترک دست یافت. درواقع باید گفت ارتباط انسانها با یکدیگر در داد و ستد و تعاملات زندگی اجتماعی کاملاً متفاوت از نوع مناسبات انسان با محیط طبیعی است. از این رو علوم اجتماعی نیازمند لوازم و شناخت از نوع دیگری است. انسانها در مقام موجودات اجتماعی با یکدیگر تعامل دارند و برای تعامل نیازمند فهم و درک یکدیگرند. این کار، با بهره گیری از زبان مشترک انجام می گیرد. یورگن هابرماس، این نوع تعامل انسانی مبتنی بر زبان را عمل ارتباطی می نامد.(2) بنابراین هر گفت و شنودی در مرحله نخستین، نیازمند فهم و درک و زبان مشترک است. بعداً خواهم گفت که سید موسی صدر در فعالیتها و مباحثات خود با دیگران در پی به وجود آوردن شرایطی برای درک و فهم مشترک و وحدت و انسجام و همبستگی ملی بوده است.
انسانها در عمل ارتباطی، که پیش از این وجود آن برای درک و فهم مشترک ضروری تشخیص داده شد، در پی شناخت درست و حقیقی هستند. عمل ارتباطی، عملی غایت شناسانه است. عمل غایت شناسانه، عملی است که هدف از آن وصول به یک مقصود از طریق انتخاب ابزار و روش مناسب است. نیز عمل ارتباطی، به تعامل دست کم دو فاعل و عامل اشاره دارد که قادر به سخن گفتن و سخن شنیدن هستند و روابط شخصی برقرار می کنند.(3) در نتیجه عاملان در پی رسیدن به درکی درباره وضعیت عمل و نقشه های عمل خود هستند تا اعمالشان را بر اساس توافق هماهنگ کنند. از این رو انسان برای وصول به درک و فهم مشترک، نیازمند ابزارهایی است تا بتواند عنصر گفتن وشنیدن را محقق سازد.
می توان گفت الزامات و ابزارهای گفت و شنود در موارد زیر خلاصه می شود: اصل آزادی، اصل احترام متقابل، اصل عدالت و برابری، اصل اطمینان، اصل امنیت و... در یک فضای بسته و محدود، ناامن، ناعادلانه و نابرابر، بی اطمینانی و فقدان احترام متقابل، نمی توان به درک و فهم مشترک دست یافت. در چنین شرایطی، حتی حقیقت ودرستی هم دست نایافتنی و در زنجیر است. به ویژه تعصبات بی حاصل و نامنصفانه و غیرمنطقی در فرایند گفت و شنود تأثیر می گذارد و عرصه را برای منازعات بیهوده و مداوم باز می گذارد. فضای گفت و شنود، سپهر آزادی و عدالت و اطمینان و احترام متقابل و حرمت و کرامت انسان است.
افزون بر موارد مذکور که در شمار الزامات گفت و شنود است می توان از شرایط تقارن یا برابری حقوق و قدرت میان همه مشارکت جویان درگفت و شنود یاد کرد. این تقارن یا برابری می بایست چنان باشد که ساختار قواعد ارتباطی آنان هرگونه اجبار درونی یا بیرونی، به استثنای نیروی استدلال برتر، را حذف کند و بدین ترتیب همه انگیزه ها به استثنای جست و جوی مشترک و همیارانه حقیقت را خنثی سازد. هر نظر و دیدگاهی می بایست در فضای برابر و آزادانه بیان شود. گرچه زندگی واقعی آدمی به ندرت چنین شکلی می یابد، اما برخی اندیشمندان معتقدند که این شرایط و الزامات برای اعتبار بخشیدن به هنجارها را طبیعت استدلال و مناظره و گفت و شنود به عنوان پیش انگاره پیش می کشد.(4)
در نظریه عمل ارتباطی، غایت و هدف مباحثه و گفت و شنود، رسیدن به توافق و اجماع و در نهایت همبستگی است. در واقع، زبان و گفتار، نه تنها ابزار عمل ارتباطی است، بلکه دستیابی به تفاهم و توافق نیز غایت ذاتی گفتار بشری است. و این ایرادی است که به عمل ارتباطی هابرماس گرفته شده است.(5) مایلم اشاره کنم که در نظریه سید موسی صدر، و در مراحل آغازین حرکت به سمت گفت و شنود، حتی لازم نیست که طرفین گفت و شنود به توافق برسند، بلکه صرف تعهد و التزام به یک سری از ارزشهای بنیادین و احترام متقابل و اطمینان به یکدیگر و رفتار عادلانه و آزادانه، مهم و اساسی است که می بایست مورد توجه اصحاب گفت و شنود قرار گیرد. این تأکید در اندیشه صدر از آن رو است که وقتی الزامات گفت و شنود محقق شود، توافق و همبستگی ملی و عمومی از نتایج و محصولات آن است. از این رو انتظار نمی رود که از همان آغاز بر روی توافق انگشت نهاد و به آن اصالت داد.
چنانکه از مباحث پیشین حاصل می شود، اندیشه ورزی و زندگی اجتماعی، مبتنی بر گفت و شنود است. از این رو اندیشه تک گفتاری،(6) مورد انکار قرار گرفته و فکر گفت و گو(7) جانشین آن می شود. پاره ای ازاندیشمندان نیز یادآوری کرده اند که این کافی نیست که هر فردی جداگانه برای خود بیندیشد که آیا می تواند با هنجاری موافقت کند یا نه. آنچه لازم است، فرایندی واقعی از مناظره و گفت و شنود است. زیرا تنها در چنین وضعیتی می توان به مشارکت جویان، این شناخت را اعطا کرد که آنها جمعا نسبت به چیزی متقاعد و مجاب شده اند.(8) به همین دلیل می بایست اصولی بر گفت و شنود حاکم باشد و اندیشه تک گفتاری تضعیف و کنار رود.
به هر حال باید توجه داشت آنچه در گفت و شنود مسلم فرض می شود این است که گفت و شنود مباحثهای است که در آن هدف، غلبه و سلطه بر خصم و دیگری نباشد. از این رو اصالت با گفت و شنود نیست و هدف از آن درک و فهم اندیشه طرف مقابل و ایجاد تفاهم و تعامل با دیگری است. نیز هدف گفت و شنود صرفاً این نیست که انسان بر خصم و طرف مقابل خویش چیره شود. گفت و شنود مسبوق و نیازمند به درک و فهم متقابل است. انسانهای متمدن در شرایط مساوی به گفت و شنود با یکدیگر می پردازند و البته ضمن تعامل با یکدیگر، اندیشه نفوذ و تاثیردر یکدیگر را نیز در سر می پرورانند. اما پیش از این که بتوانند و بخواهند با یکدیگر تعامل و تفاهم داشته باشند می بایست یکدیگر را شناخته و آنگاه در راه تعامل گام نهند.
چنانکه از قطعه مذکور آشکار می شود، گفت و شنود دارای دو رکن واساسی است: نخست گفتن و دیگری شنیدن. صرف حرف زدن و سخن گفتن، بدون آمادگی برای شنیدن، ارزشی ندارد و اساساً در چنین شرایطی گفت و شنودی رخ نمی دهد. لازمه و ذات گفت و شنود این است که آدمی ضمن گفتن، آماده شنیدن هم باشد. انسانهایی که در شرایط مساوی گرد هم آمده اند و قصد گفت و گو با یکدیگر را دارند در نخستین مرحله توقع دارند از جانب مقابل پذیرفته شوند. این پذیرش جز با پذیرش الزامات و آداب گفت و شنود قابل تحقق نیست. آدمی در یک گفت و شنود منصفانه و عادلانه، هم باید بشنود و هم باید بگوید. البته دربسیاری از مواقع و در یک شرایط نابرابر و ناعادلانه و به اجبار و در یک نظام استبدادی، فقط از گفتن دفاع می شود، اما بدیهی است که در چنین وضعیتی گفت و شنود واقعی رخ نخواهد داد. لازمه گفت و شنود، گفتن و شنیدن است که دو طرفه و دو جانبه و متقابل است.
شاید لازم باشد تأکید نمایم تعریفی که سید موسی صدر از گفت وشنود ارائه کرده است دقیقاً به همان معنایی است که اشاره شد. در واقع در فکر صدر، در گفت و شنود، می بایست بده بستانی رخ دهد. صرف گفتن و یا حتی صرف شنیدن تأثیری ندارد و انسان را به مقصود نهایی که تعامل و داد و ستد فرهنگی و سیاسی و... است نمی رساند. لازمه گفت وشنود دو جانبه بودن گفت و شنود است. از این رو انتقال پیامهای پرمعنا و پرجاذبه نیز جز با گفت و شنود به معنایی که ذکر شد عملی نخواهد بود.
به باور سید موسی، و بر اساس آیه شریفه: (ادعوا الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن)، دعوت مبتنی بر سه پایه اساسی است: نخست، عقلانیت و خردورزی و حکمت؛ دوم، موعظه حسنه، یعنی همراه با مهربانی و به دور از هر گونه خشونت و در نهایت، جدال احسن یا گفت و شنود نیک.(9) تأکید بر ابعاد عقلانی وعاطفی و نیک ورزی و مهر گستری، ساز و کار مناسبی برای به ثمررسیدن یک گفت و شنود واقعی است. در غیر این صورت نمی توان به ثمرات یک گفت و شنود واقعی دل خوش کرد و میوه های شیرینی از درخت گفت و شنود چید.
اگر این مدعا پذیرفته شود که اندیشه و عمل امام سید موسی صدر در تداوم و تکمیل کننده کار سترگ علامه سید عبدالحسین شرف الدین است می بایست به اجمال به تمایزات این دو اندیشه اشاراتی داشت. این دو اندیشمند، گرچه دارای مشترکاتی در موضوع مورد بحث هستند، اما با یکدیگر تفاوتها و تمایزاتی نیز دارند. از جمله تمایزات، نگاه متفاوت روش شناختی و معرفتی این دو به مسئله گفت وشنود است که توانسته راه را برای همزیستی مسالمت آمیز اقوام و طوایف مختلف در لبنان آماده و چهره شیعه را منزه و برجسته نماید. در این میان تأکیدات عمده شرف الدین بر مشترکات و وحدت و انسجام مسلمانان و به خصوص شیعیان قابل توجه است. این تأکید بر عنصر بنیادین مشترکات و وحدت و نظریه گفت و شنود در اندیشه صدر به گونه ای دیگر بازتاب یافته است. زیرا افزون بر تأکیدات شرف الدین بر مشترکات، و وحدت و انسجام مسلمانان، بر محور اختلافات در نظریه گفت و شنود نیز تکیه و تأکید دارد و از این رو از نظریه گپ و گفت شرف الدین متمایز می گردد.
این تمایز البته به این معنا نیست که این دو اندیشمند را رو در روی و از یکدیگر به کلی متفاوت تلقی نماییم، بلکه به طور دقیق، نقطه اشتراک هر دو و تکمیل فعالیتهای این دو نیز به شمار می رود. ضمن این که باید در نظر داشت تکیه بر اصول و مبانی مشترک در ارتباط شیعیان با اهل سنت و در یک خط سیر کلی در ارتباط با ادیان آسمانی دیگر، دراندیشه صدر نیز مورد تأکید و توجه قرار گرفته است. به دیگر سخن می توان گفت سید موسی صدر ضمن توجه و تکیه بر مشترکات و نیز آموزه وحدت، انسجام فکری مسلمانان را مفروض انگاشته و مسیر فعالیتهای بعدی خودش را بر اساس آن بنا می سازد. گو این که درسخنان و مکتوبات خود به وضوح به این مسئله اشاراتی نیز دارد. از این رو به نظر می رسد بتوان گفت تمایز در تأکید بر عناصر مشترک و پذیرش اختلاف، در یک مسیر طبیعی رخ می نماید و از این بعد می تواند بازشناسی و بازخوانی شود. زیرا شرایط متفاوت حضور و زیست این دو در لبنان متفاوت از دیگری است.
به نظر می رسد تمام همت و تلاش مرحوم شرف الدین، معطوف به تهیه تمهیدات نظری و معرفتی برای دفاع از جامعه مسلمان شیعی لبنان و دفاع از هویت اسلامی شیعه باز می گشت. در حالی که امام سید موسی صدر، با توجه به پیشینه کارهای علمی صورت گرفته توسط شرف الدین، توانست شرایط و تمهیدات تحقق عینی و عملی آن اندیشه ها را ضمن توجه مداوم به اندیشه گفت و شنود، فراهم سازد. از این رو ضمن توجه به این وجه تمایز در اندیشه آنان می توان گفت صدر در تداوم اندیشه شرف الدین و تکامل اندیشه انسجام و همبستگی دینی مسلمانان و نیز هویت بخشی به شیعیان قابل بررسی و مطالعه است.
تأکیدات به حق شرف الدین بر عنصر وحدت و همبستگی مسلمانان، باتوجه به فراهم آمدن تمهیدات نظری توسط او، به گونه ای دیگر دراندیشه صدر مورد تأکید و توجه قرار گرفته است. تأکید بر اختلاف از آن رو است که شیعه توانسته است به لحاظ فکری و معرفتی و نظری درجامعه لبنان هویتی متمایز بیابد و از این رهگذر تأکید بر اختلاف می تواند هویت و چهره شیعه را بیشتر بنمایاند. در واقع سید موسی صدر، دغدغه اثبات هویت شیعه را ندارد و بیشتر به حوزه عمل و کارآمدی می پردازد و حوزه اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی مسلمانان را بهبود و ارتقا می بخشد و چهره تأثیرگذار و پرنفوذ و درخشانی از خود به یادگار می گذارد.
در واقع آن چهره متمایز هویتی انسان مسلمان شیعی که به لحاظ معرفتی و نظری توسط شرف الدین به وجود آمد با فعالیتها و برنامه های منسجم و متشکل و مداوم صدر، جامعه شیعی لبنان درگستره کارآمدی به عنوان یک طایفه ممتاز مطرح شد. به یقین، بدون آن تمهیدات نظری که منجر به ایجاد هویت برای شیعیان گردید، سید موسی صدر نمی توانست اینگونه موفق بیرون آید. البته فعالیتهای نظری و فکری شرف الدین همچنان در اندیشه صدر تداوم داشت و به لحاظ فکری همچنان شیعیان در حال پویایی و نشاط علمی بودند و این کار نیز عملاً توسط صدر تداوم می یافت.
و در نهایت، افزون بر مطالب پیش گفته، تکیه عمده امام صدر، که درصدر فعالیتهای وی نیز قرار داشت، این بود که ابعاد عینی و تشکیلاتی در عمل ایشان بسیار قوی است. در واقع وی در تداوم فعالیتهای مرحوم شرف الدین، که بیشتر بر گفت و گوی فردی و مکتوب و تأسیس محدود برخی مراکز تعلیمی منحصر است، بیش از گذشته به جنبه های عینی و عملی و جمعی و عمومی و سیاسی و اجتماعی علاقه نشان می دهد و در عرصه عمل، به گفت و شنود، جامه عمل می پوشد. این وضعیت را هم در ارتباطات گسترده و حضور وی در مراکز متعدد اسلامی سنی و هم در مراکز عبادی مسیحی و هم ارتباط با سیاستمداران و دولتمردان کشورهای مسلمان می توان یافت. صدر همچنین توانست با بسط و گسترش تشکیلات منسجم و منظم، به فعالیتهای شیعیان رونق داده و قدرت چانه زنی آنان را در مصاف با مسائل مختلف بالا ببرد؛ چیزی که در شرایط دشوار زیستی شرف الدین کمتر به وقوع پیوست.
شرف الدین در شرایط دشواری که استعمار بر جوامع مسلمان مسلط شده بود سعی داشت انسجام مسلمانان و هویت بخشی به شیعیان را در نظر و عمل محقق سازد و تا اندازه ای به این هدف دست یافت. به ویژه توانست از هویت کارآمد و منسجم شیعی در جامعه لبنان و در جهان اسلام دفاع کند و زمینه های حضور هر چه بیشتر شیعیان را در مسائل اجتماعی و سیاسی فراهم آورد. در ادامه، صدر توانست با تأسیس مراکز متعدد و به ویژه مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان و پاره ای نهادهای مدنی خیریه و آموزشی و حتی ایجاد نهاد شبه نظامی جنبش مقاومت امل، به رسالت تاریخی خود بعدی دیگر ببخشد و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی شیعیان را در جامعه لبنان بهبود بخشیده و باب دین ورزی و دین گستری و توانایی حل مسائل اجتماعی را از منظری دینی به تجربه گذارد. آنچه که تا آن زمان مغفول واقع شده و امکان پذیرنبود.
آزادی، در صدر عناصر و الزامات گفت و شنود جای دارد. در اهمیت آن همین بس که سید موسی صدر آن را برترین ساز و کار فعال کردن همه توانایی ها و ظرفیتهای انسانی شمرده است.(10) به باور وی، هیچ کس نمی تواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، تواناییهایش را پویا سازد و موهبتهای الهی را بپروراند. آزادی یعنی به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوش گمانی نسبت به انسان. حال آنکه فقدان آزادی، به معنای بدگمانی نسبت به انسان و کاستن از کرامت و منزلت او است. کسی می تواند آزادی را محدود کند، که به فطرت انسانی کافر باشد. فطرتی که قرآن درباره آن می فرماید: (فطره الله التی فطر الناس علیها)؛ فطرتی که پیامبر باطنی و درونی انسان است. شرط نخست گفت و شنود، وجود فضای آزادی است که طرفین گفت و شنود به نحو مساوی و برابر از آن بهره ببرند و بتوانند دیدگاه ها و برداشتهای خود را نسبت به مسائل مورد مباحثه و مناظره و گفت و شنود، آزادانه و بی هیچ ترس و هراسی بگویند.
وجود فضای آزاد برای گفت و شنود می تواند مصادیق عینی واجتماعی متفاوتی بیابد. به ویژه می توان به مطبوعات به عنوان رکن چهارم قدرت اشاره کرد که یکی از کارکردهای مثبت آن می تواند ایجاد فضای آزادانه گفت و گوی مکتوب و رسانه ای درباره مسائل جامعه باشد که می تواند در تعالی جامعه نقش ایفا نماید. از این رو برای تحقق گفت وشنود واقعی و ارائه نظرات مختلف و ایجاد شرایط تضارب آرا، صدر براین باور است که آزادی حق روزنامه نگار است و جامعه باید این حق را به او پیشکش کند. افزون بر این آزادی خدمتی است به روزنامه نگار تا کار خود را به انجام رساند و خدمتی است به جامعه تا از همه چیز مطلع گردد. در این زمینه (صیانت از آزادی نیز ممکن نیست مگر با آزادی). آزادی بر خلاف آنچه که می گویند، هرگز محدود شدنی و پایان یافتنی نیست. در حقیقت آزادی کامل، عین حق است. حقی است از جانب خدا که حدی بر آن نیست.(11) اگر آزادی برابر با حق تلقی شود در این صورت، فقدان آزادی خللی عظیم در گفت و شنود تلقی می شود. از این رو می بایست شرایط گفت و شنود آزاد در جامعه فراهم شود تا افراد و گروهها بتوانند آزادانه با یکدیگر به گفت و شنود بپردازند تا به حقیقت دست یابند.
لازم است اشاره کنم که آزادی حقیقی در نگاه صدر، رهایی از عوامل فشار خارجی و عوامل فشار داخلی است. به تعبیر امام علی (ع) (من ترک الشهوات کان حرا؛ آزاده کسی است که شهوات را ترک کند.) آزادی، رهایی از دیگران و رهایی از خود است. اگر آزادی اینگونه تفسیر شود، دیگر معتقد به حد و مرز برای آزادی نخواهیم بود. آزادی ای که با آزادی دیگران اصطکاک داشته باشد، در حقیقت بندگی نفس خویشتن وشهوت طلبی است. آزادی، جهاد است. همان جهاد اکبری که مورد نظر پیامبر گرامی بود؛ جهاد با خویشتن خویش برای رهایی از شهوات در مقابل جهاد اصغر که جهاد با بیگانگان است.(12) این تأکید در باب حقیقت آزادی از آن رو است که هرگونه منازعه به سبب گردن کشی و طمع ورزی و برتری جویی و شهوت طلبی است.
از این رو صدر تأکید می کند برای آنکه نظر روزنامه نگار خیرخواهانه، صادقانه و بی شائبه باشد، بر جامعه است که برای او آزادی را تأمین و تضمین کند، تا تحت تأثیر زرق و برق ها و انواع فشارها قرار نگیرد. با چنین تمهیداتی، در عین این که جامعه منتفع شده به خود نیز خدمت کرده، نقش حقیقی خویش را ایفا می کند، و از توان جهادگران خود بارور و بهره مند می شود. آزادی والاترین شیوه برای شکوفا کردن قابلیتها، ظرفیتها و استعدادهای جامعه است و چنین حقی با آزادی ادا می شود.
در بحث آزادی باید توجه داشت که موانع و محدودیتهای آن از سر راه گفت و شنود برداشته شود. آزادی، حال و هوای متناسب با رشد نیروها و موهبتهای انسانی را ایجاد می کند اما همواره در معرض تجاوز قراردارد و به بهانه های مختلف از انسانها سلب می شود. به گفته امام موسی صدر، آزادی، اصل و اساس و سرچشمه همه توانایی ها است. نزاع ها و برخوردها همواره به خاطر نیل به آزادی یا حفظ آن بوده است. و در این میان فرد مستبد می تواند به عنوان آزادی خواه ترین فرد مورد توجه قرار گیرد. مستبد در واقع شخصی است که آزادی دیگران را به نفع آزادی خود مصادره می کند. دیگران را محدود و محصور می سازد تا خود در کمال آزادی هرگونه که بخواهد، بی هیچ بازخواست و پرسشی، رفتار نماید. فقدان آزادی، فرد و جامعه را تابع محدودیتهای اعمال شده توسط غاصبان آزادی می سازد و در نتیجه انسانها به محدودیت و نقص در توانایی ها دچار می شوند. آنگاه که بنا به ایمانمان می کوشیم مانع سرکشی این نیروی ویرانگر شویم، در حقیقت از توانایی و کرامت وهویت انسانی آدمی و ارزش و قدر و منزلت انسان دفاع می کنیم.
به اعتقاد صدر، قالبهای سلب آزادی در گذر زمان تغییر یافته است. گاهی به صورت استبداد، گاهی به صورت استعمار، گاه به صورت نظام ارباب رعیتی، گاه به صورت تروریسم فکری و ادعای قیمومت بر مردم و نابالغ انگاشتن قدرت فکری آنان، گاه به صورت استعمار نو و گاه به صورت تحمیل مواضع بر افراد یا ملتها رخ نموده است. فشارهای اقتصادی، فرهنگی و فکری، در شمار مظاهر تضییقات ومحدودیتهای انسان است. سیاست محروم کردن پاره ای از مردم از فرصتها، نگاه داشتن مردم در جهل و بی سوادی و محروم کردن مردم از بهداشت و فرصتهای تحرک و توسعه، همه و همه از شکلهای مختلف سلب آزادی و درهم کوباندن توانمندی ها و خلاقیتهای انسان است.(14)
به هر حال آزادی به عنوان یک اولویت می بایست در صدر الزامات گفت و شنود مورد توجه و تأکید و تأمین و تضمین قرار گیرد. زیرا در فقد آزادی، هیچ گفت و شنود واقعی تحقق نمی یابد. تحقق آزادی، می تواند چشم اندازهای مساعدی فرا روی بگشاید و جامعه را از میوه های شیرینی بهره مند سازد. به دیگر سخن، چنانکه صدر نیز تأکید می نماید، آزادی موجبات بروز و ظهور خلاقیتها و توانایی های آدمی را فراهم می سازد و چه بسا که این خلاقیتها و استعدادها در گفت وشنودهای واقعی فراهم می گردد. از این رو نباید ارزش و اهمیت و منزلت آزادی را از یاد برد و جامعه و انسان را از آن محروم ساخت.
اصل احترام متقابل، در کنار اصل آزادی، مؤلفه مهم دیگری است که می بایست در گفت و شنود مورد توجه قرار گیرد. به باور صدر، هر تشکیلاتی، از جمعیت کوچکی در یک روستا گرفته تا جمعیت بزرگی مانند سازمان ملل متحد بر اساس اصول معینی شکل می گیرد، اما مهم همانا تحقق این اصول است و برای آنکه ما بتوانیم این اصول را تحقق بخشیم، باید بر اصولی منطبق با واقعیتهای عینی تکیه کنیم. به ویژه اگر که این واقعیتها با ریشه های عمیق تاریخی، جغرافیایی، انسانی و اعتقادی در پیوند باشد، بدون تردید به زودی در جان و روح مردم ریشه می دواند و مردم بالفعل گرد آن جمع می آیند.
وی معتقد است لبنان صاحب واقعیتی است تاریخی که تا قدیم ترین اعصار امتداد دارد. تاریخ لبنان بسیاری از تمدنها و عظمتها ورسالتها و فرهنگها را در خود جای داده است. از نظر جغرافیایی، لبنان، جزیی از جهان عرب به شمار می آید. از طرفی لبنان صاحب فرهنگ و تمدنی است که از تمدنهای متنوع و فرهنگهای مختلف و اندیشه های گوناگون بهره گرفته است. در آینه تمدن لبنان می توان تجربه های میلیونها و میلیاردها تن از افراد بشر را دید.
در پرتو این واقعیات درخشان است که در لبنان مجموعه های متعدد واندیشه های متنوع مشاهده می شود. از این رو می توان از این رنگارنگی و تنوع در جهت تفرقه و پراکندگی جامعه سود برد و هم می توان از آن به عنوان پایگاه هایی برای تعاون و همیاری سود جست، زیرا هر گروهی برای خود تجربه ای دارد و صاحب افکاری است. این تنوعات می تواند وسیله ای برای برخورد آرا و تبادل اطلاعات و افزایش تجربه ها و در نتیجه تکوین تمدنی انسانی باشد و تحقق نقش و رسالت لبنانی را امکان پذیر سازد. زیرا این رسالت ثمره تجارب بشری است و می تواند به جهان عرضه شود و ارمغان لبنان و رسالت تاریخی این کشور نیز باشد.
با توجه به واقعیتهای تاریخی و تنوع قومی، قبیله ای، دینی و مذهبی موجود در هر کشوری به خصوص لبنان به نظر می رسد باید بر عناصری تکیه و اعتماد کرد که بتواند این تنوع را در جهات مثبت فعال سازد و به رشد و تعالی جامعه مساعدت نماید. به باور صدر، شرط اساسی برای آنکه این افکار و تجارب متنوع را در کنار هم جمع کرد و از آن به عنوان پایگاهی برای همفکری و تعاون و همیاری بهره برد، توجه به اصل احترام متقابل در میان مردم است. کشوری که از چنین امکان سازنده ومثبت بهره نگیرد، در آن فریادها و اعتراض های محلی و اقلیمی و قبیله ای یا اقداماتی از این قبیل بروز خواهد کرد و افراد مغرض یا نادان می توانند از آن در جهت آشفتگی و جدایی و نابودی آن جامعه بهره برداری کنند. در نتیجه با تکیه بر اصل اختلاف و تأکید بر احترام متقابل، که موجبات همبستگی را در میان تنوعات موجود رقم میزند، تفرقه و پراکندگی اصل می شود و موجبات ناهمبستگی جامعه را موجب می شود.(15) از این رو به نظر می رسد بتوان با پذیرش اختلافات، که امری طبیعی است، و تقویت اصل احترام متقابل و عمل بر اساس آن جامعه را از پراکندگی و آشفتگی رهایی بخشید و با ایجاد همبستگی شرایط پیشرفت جامعه را فراهم ساخت.
آنچه اصل احترام متقابل را تکمیل کرده و پوشش می دهد اصل اطمینان است. به باور صدر، اگر در جامعه اطمینان متقابل حاکم باشد، تفرقه و پراکندگی حادث نمی شود. اما باید توجه داشت که اطمینان متقابل، جز با احترام متقابل حاصل نمی شود. هر یک از طرف های گفت و شنود می بایست به طرف مقابل احترام گذارد. اگر یکی از طرفهای گفت و شنود، دیگری را تحقیر کند، دیگر اطمینانی باقی نمی ماند و جامعه و همه کشور دچار رکود شده به گروهها و دسته هایی غیر مفید و ضعیف تقسیم می شود. از این رو صدر معتقد است تبادل تجربه وهمکاری ملی و رشد و اقتدار یک جامعه و یک کشور در گرو آن است که الزامات اصل احترام متقابل در گفت و شنود و رفتار متقابل لحاظ شود و هر یک به دیگری اطمینان داشته باشد. بنابراین، اصل، به رسمیت شناختن طرف مقابل است. و این به معنای پذیرش تکثر و تنوع واختلاف و از سویی اطمینان یافتن و به یکدیگر اطمینان داشتن است، که برای ایجاد یک گفت و شنود ثمربخش و مفید لازم است. اینها همه از اصل احترام متقابل ناشی می شود.
صدر البته تصریح می کند که چهره این حقیقت در لبنان مسخ شده است و بر آناند که آن را با تحمیل سازش بر دیگری و سکوت و انزوای طرف مقابل درمان کنند؛ مسئله ای که مشکلات را افزون می کند. چیزی که آن را نه غالب و نه مغلوب در لبنان نام نهادند. اما این سازش اگر بالفعل باشد دارای خطرهایی است. زیرا روند سازش طبعاً موجب غلبه یک طرف بر طرف دیگر می شود و برای آنکه بخواهند زیاده طلبی طرف غالب را تأمین کنند باید حق و حقوق بیشتری نسبت به مغلوب به او بدهند و این سازش پذیری ها نادرست و خطرناک است. خطر دوم آن است که سازش دائماً میان سران انجام می پذیرد و به حساب مردم و جامعه گذاشته می شود. این دو خطر در تحمیل سازش نهفته است. اما اگر پذیرفته شود که گوناگونی تفکرات و فرهنگها، تعاون میان مردم را آسان می کند، بی تردید این تنوع وسیله ای برای تحکیم ارتباط میان افراد کشور و گفت و شنود مفید خواهد شد. زیرا هر کس احساس می کند که از دیگران بی نیاز نیست. بر این اساس می توان اصولی را تعیین کرد تا افراد و گروهها گرد هم آیند. به عبارتی کوتاه به رسمیت شناختن یکدیگر و احترام متقابل و اطمینان به یکدیگر اساسی ترین شرط بقا واستمرار هر گفت و شنودی در هر جامعه ای است.(16)
در تداوم مباحث فوق، سید موسی صدر به نکته بسیار مهم دیگری اشاره می کند و مشکلات جوامع اسلامی را مشکلات درون ساختاری و داخلی این جوامع ذکر می کند و نه دشمن بیرونی. (من برای لبنان وحتی کشورها و امت ها، خطر خارجی قابل ذکری سراغ ندارم، بلکه خطر اساسی که هر کشور و هر امتی را تهدید می کند همان خطر داخلی است. حتی دشمن همواره تلاش می کند تا با ایجاد تفرقه ها به گستردگی خطرداخلی، دامن بزند و به وسیله آن به کشور ضربه بزند. خطر خارجی صهیونیسم را که اینک گریبانگیر کشور شده، نمی توان نادیده انگاشت و چه بسا که این خطر خود بزرگترین خطر در جهان باشد. اما مقصود من آن است که خطری که کیان یک امت یا کیان یک کشور و یا مردم را تهدید می کند، همان خطر داخلی است که مهلک است).(17)
از این رو صدر به این واقعیت تصریح می کند که امکان ندارد یک ملت بر اثر خطر خارجی و دشمنان بسیار از میان برود و هرگز تاریخ، هیچ ملت و امتی را نشان نداده که به خاطر زور و اجبار یا در نتیجه غلبه دشمن خارجی از بین رفته باشد، تا هنگامی که آن مردم در کنار یکدیگر بوده و وحدت کلمه داشته و به مسئولیتهای خود آگاه بوده اند. مهم، خطرداخلی است؛ خطر تفرقه. این خطر نتیجه تحقیر و فقدان احترام و اطمینان به یکدیگر و گروه گروه کردن مردم و مشکلاتی است که جامعه با آن مواجه است.
به باور صدر بر افراد جامعه است که در مقابل خطرها از خود مقاومت نشان داده و جو جامعه را برای ایستادگی و مقاومت آماده نماید. از این رو در اندیشه صدر برترین راه برای تقویت و تحکیم روحیه همبستگی ملی و مقاومت و ایستادگی، تقویت ایمان به خدا و ایمان به ارزشها است. ایمان به اینکه حق، همیشه در جهان پیروز است، هر چند که موقعیتها دگرگون شود و روزها و سالها به درازا کشد. جامعه در برابر خطرهای داخلی، نیازمند احترام و اطمینان متقابل است تا بتواند قدرت و همبستگی خود را تقویت کرده و به مبارزه با فساد بپردازد. در نگاه صدر امروزه فساد تنها به کاری اطلاق نمی شود که خلاف دین یا اخلاق است، بلکه فساد، امروزه، هر عمل نادرستی است که در جامعه صورت می گیرد. نیز هر گونه تبعیض، تعدی، بی توجهی و سستی و اهمال است.(18)
سید موسی صدر از زمستان 1338 و همزمان با آغاز فعالیتهای گسترده دینی و فرهنگی خود در مناطق شیعه نشین لبنان، مطالعات عمیقی را به منظور ریشه یابی عوامل عقب ماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان به اجرا گذارد. حاصل این مطالعات، برنامه هایی بود که از اواسط 1339 و در راستای سیاست محرومیت زدایی، طراحی و اجرا گردید. وی در زمستان 1339 و پس از تجدید سازمان جمعیت خیریه (البر و الاحسان)، با تنظیم برنامه ای ضربتی جهت تأمین نیازهای مالی خانواده های بی بضاعت، ناهنجاری تکدی را به کلی از سطح شهر صور و اطراف آن برانداخت.(19)
صدر، در فاصله سالهای 1340 تا 1348 دهها جمعیت خیریه و مؤسسه فرهنگی و آموزشی را در لبنان راه اندازی نمود که حاصل آن کسب اشتغال و خودکفایی اقتصادی هزاران خانواده بی بضاعت، کاهش درصد بی سوادی، رشد فرهنگ عمومی و به اجرا در آمدن صدها پروژه کوچک و بزرگ عمرانی در مناطق محروم آن کشور بود. در تابستان 1345 و پس از اجتماعات عظیم شیعیان لبنان در بیعت با ایشان، رسماً از حکومت وقت درخواست نمود تا همانند دیگر طوایف آن کشور، مجلسی برای سازماندهی طایفه شیعه و پیگیری مسائل آن تأسیس گردد. از این رو مجلس اعلای اسلامی شیعیان در یکم خرداد 1348 تأسیس و خود او با اجماع آرا به ریاست آن برگزیده شد.
سید موسی صدر از بهار 1348 تا اواسط زمستان 1352 با دولت وقت لبنان به گفت و گو نشست، تا دولت را برای اجرای پروژه های زیربنایی و وظایف قانونی خود در قبال مناطق شیعه نشین و محروم آن کشور ترغیب نماید. در پی امتناع دولت لبنان از پذیرش این مطالبات و نیز اتمام حجت با آن، جنبش محرومان لبنان در اوایل سال 1353 تحت رهبری صدر شکل گرفت و راهپیمایی های مردمی عظیمی در شهرهای بعلبک، صور و صیدا علیه دولت به وقوع پیوست. اوج گیری بحران خاورمیانه، صف آرایی احزاب افراطی مسیحی در برابر مقاومت فلسطینی و کشیده شدن دامنه برخی اختلافات جهان عرب به لبنان، صدر را بر آن داشت تا برای حفظ ثبات کشور و ممانعت از سرکوبی فلسطینی ها، توده های مردم را به طور موقت از عرصه رویارویی با دولت کنار کشاند و پیگیری مطالبات بر حق شیعیان را تا آمدن رئیس جمهور بعد به تأخیر اندازد. ایشان در 1354 به رغم کارشکنی های شدید دولت، مجدداً و با اجماع آرا به ریاست مجلس اعلای اسلامی شیعه برگزیده شد.
با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین 1354، تمامی تلاشهای صدر مصروف پایان دادن به این بحران گردید. وی در خرداد همان سال در مسجد عاملیه بیروت به اعتصاب نشست و به پشتوانه مشروعیت کاریزما و مقبولیت وسیع خود در میان تمامی طوایف، آرامش را به لبنان بازگردانید. با شعله ور شدن مجدد آتش جنگ و آشکار شدن شکست در جبهه مسلمانان، صدر در اردیبهشت 1355 حافظ اسد را وادار نمود تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا و آرامش را به این کشور بازگرداند.
اینها همه اقداماتی در راستای تفاهم و ایجاد همبستگی میان گروه های شیعیان و مسلمان از یک سوی و میان مسلمانان و پیروان سایر ادیان و اقوام از سوی دیگر به شمار می رود. به خصوص تأکید برهویت بخشی به شیعیان و مسلمانان و به طور کلی تاکید بر هویت مستقل لبنانی از جمله فعالیتهای وی در این دوره است که همه اقداماتی در راستای بهبود وضعیت گفت و شنود و از الزامات آن به شمار می رود.
در تداوم عملکرد صدر در راستای گفت و شنود همه اقوام و مذاهب و ادیان موجود در جامعه لبنان، چنانکه ذکر شد، باید گفت، هدف راهبردی وی آن بود تا طایفه شیعه لبنان را همسان دیگر طوایف، و نه مقدم بر آنان، در تمامی عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور ارتقا و مشارکت دهد. تأکید بر هویت شیعی، فعالیتهای سید عبدالحسین شرف الدین را به یاد می آورد. وی از اولین روزهای ورود به لبنان در زمستان 1338، با طرح شعار (گفتگو، تفاهم وهمزیستی)، پایه های روابط دوستانه و همکاری صمیمانه ای را با مطران یوسف الخوری، مطران جرج حداد، شیخ محی الدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد.
در طول دو دهه حضور صدر در لبنان، دیگر هیچ مراسم سرور یا اندوهی از شیعیان نبود که وی در آن شرکت جوید و تنی چند از فرهیختگان مسیحی و اهل سنت همراه وی نباشند. حمایت جوانمردانه صدر از بستنی فروش مسیحی در اوایل تابستان 1341 در شهر صور، که به فتوای صریح ایشان مبنی بر طهارت اهل کتاب منجر گردید، توجه تمامی محافل مسیحی لبنان را به سمت خود جلب نمود. مشی متوازن و متعادل و پرمعنای معنوی وی سبب شد در اواخر تابستان 1341 مطران گریگوار حداد به شهر صور آمد، و از ایشان برای عضویت در هیئت امنای (جنبش حرکت اجتماعی) دعوت نمود. از اواخر سال 1341 حضور گسترده صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز گردید. سخنرانی های تاریخی ایشان در دیرالمخلص واقع درجنوب، و کلیسای مارمارون در شمال لبنان تأثیرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد.
سید موسی صدر در تابستان 1342 و طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزه های علمیه شیعی لبنان در انداخت. وی در بهار 1344، اولین دور سلسله گفت و گوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی، در مؤسسه فرهنگی (الندوه اللبنانیه) به راه انداخت. وی پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در 1346 به دیدار پاپ شتافت، و نشستی که ابتدائا نیم ساعت پیش بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید. صدر از 1347 به عضویت مرکزاسلام شناسی استراسبورگ در آمد و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعدد در آن، انتشار آثاری ذی قیمت چون (مغز متفکرجهان شیعه) را زمینه سازی نمود.
صدر، در بهار 1348 و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعه، از شیخ حسن خالد مفتی اهل سنت لبنان دعوت نمود، تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعائر، اعیاد و فعالیتهای اجتماعی طوایف اسلامی، تدبیری بیندیشند. وی در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس 1349 (مجمع بحوث اسلامی قاهره) ارائه نمود و متعاقب آن به عضویت دائم این مجمع در آمد.
وی در زمستان 1353 و در اقدامی بی سابقه، خطبه های عید موعظه روزه را در حضور شخصیتهای بلندپایه مسیحی لبنان در کلیسای کبوشین بیروت ایراد نمود و اگر آتش جنگ داخلی شعله ور نمی شد، در پی آن بود تا کاردینال مارونی لبنان را برای ایراد خطبه های یکی از نمازهای جمعه شهر بیروت دعوت نماید.
صدر، در زمستان 1355 و در جمع سردبیران جراید بیروت، با پیش بینی صریح حذف فاصله ها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیست و یکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگها وتمدنهای گوناگون نامید و بر رسالت تاریخی لبنان جهت ارائه الگویی موفق در این زمینه پای فشرد. وی در اواسط 1357 موفق گردید رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را جهت برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد نماید، و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تأسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی، که هرگز از آن باز نگشت، مشخص نمود.(20)
در گام نهایی برای شناخت اندیشه سیاسی امام سید موسی صدر در باب الزامات گفت و شنود باید به این مسئله توجه داشت که مقام و منظرصدر در مجموعه مباحث خود، مقام و منظر عالمی همه جانبه نگر وحتی روشنفکری دینی است که برای اصلاح اجتماعی و فکری دست به تلاشهای گسترده ای زده است. از این رو شاید بتوان ضرورت توجه به واقعیات اجتماعی و نیز پذیرش اختلاف و تکثر را برای دستیابی به همبستگی و انسجام ملی و عمومی درک و فهم کرد. به دیگر سخن نمی توان بی آن که واقعیات جامعه و دشواره های آن را از هم بازشناخت دست به کاری مصلحانه زد و جامعه ای را از بحران و آشفتگی خلاصی بخشید.
نیز این مسئله می بایست لحاظ شود که پذیرش کثرت صرفاً در شعار و نظر نمی تواند به بحران موجود در جوامع مسلمان خاتمه دهد. بلکه می بایست پیشاپیش در عمل به آن روی خوش نشان داده و در مواجهه عینی، آمادگی زیست مسالمت آمیز در فراسوی تمامی اختلافات و تمایزات پی گرفته شود. امام سید موسی صدر در عمل و نظر به آن جامه عمل پوشاند و نشان داد که یک عالم دینی مسلمان شیعی می تواند نماد انسجام و همبستگی قوم و ملتی پراکنده از نظر اعتقادی و دینی و قومی و حتی سیاسی و فرهنگی باشد. وی در پی تحقق چنین جامعه ای بود و عمیقاً نیز به آن باور داشت.
تأکیدات مداوم صدر بر اندیشه گفت و شنود و پذیرش الزامات آن از منظر دیگری نیز قابل بررسی است. در واقع سید موسی یک مشکل اساسی جوامع مسلمان را استبداد سیاسی و فکری - فرهنگی می دانست و از این رو درصدد بود با ارائه راه حلهایی این دشواره را از میان بردارد تا گامها در راه پیشرفت سرعت گیرد و از توان و استعداد افراد بهره گرفته شود. استفاده از ابزار گفت و شنود، افزون بر نزدیک کردن افراد و گروهها و ادیان و مذاهب مختلف در لبنان و نیز تقریب ملل پراکنده و آشفته اسلامی، زمینه های تحقق آزادی را از سوی دیگر نیز فراهم می ساخت. در فقدان استبداد می توان زیست و از ظرفیت و توان و خلاقیت خود بهره گرفت و با آزادی به ابراز دیدگاه و نظر خود پرداخت. به دیگر سخن، با گفت و شنود زمینه پذیرش همدیگر و پرداخت به وضعیت مسلمانان به گونه مطلوبی فراهم می شود. با چنین راهکاری دشوار، استبداد نیز به تدریج از میان جوامع مسلمان حل و فصل می شود و راه برای ارتقای جامعه در همه ابعاد و به ویژه مسائل فکری و فرهنگی گشوده می شود.(21)
1. بنگرید به مجموعه آثار افلاطون. به ویژه اثر معروف و برجسته وی جمهور، ترجمه فواد روحانی، چاپ چهارم، تهران: بنگاه ترجمه و نشرکتاب، 1360.
2. ر. ک. به: مایکل ایچ لسناف، فیلسوفان سیاسی قرن بیستم، ترجمه خشایار دیهیمی، چاپ نخست، تهران: نشر کوچک، 1378، ص 434.
3. تعریف مفهوم عمل ارتباطی افزون بر افزوده هایی توسط نگارنده از مباحث هابرماس اخذ شده است. به ویژه عنصر شنیدن به مفهوم مذکورافزوده شده است. ر. ک. همان، ص 440 و 441.
9. به نقل از سخنرانی سید مصطفی محقق داماد با عنوان (گفت و گو و تفاهم فرهنگها و ادیان در اندیشه امام موسی صدر)، در همایش بین المللی امام موسی صدر تحت عنوان: (امام موسی صدر، نیازها و مقتضیات زمان )، منتشر شده توسط موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر با عنوان ادیان در خدمت انسان، 1381، ص 18.
10. امام سید موسی صدر در سخنرانی ای که به مناسبت مراسم شب هفت شهادت کمال مروه، روزنامه نگار معروف لبنانی، در خرداد 1345ایراد کرده نکات مهمی درباره آزادی بیان کرده است. بنگرید به: صیانت از آزادی ممکن نیست مگر با آزادی، موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر، 1381، ص 32.
14. امام موسی صدر، ادیان در خدمت انسان، موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر، 1381. بخشی از سخنرانی امام سید موسی صدر در کلیسای کبوشین لبنان در 30 بهمن 1352. ترجمه سید محمدرضا شریعتمداری.
15. بخشی از گفت و گوی امام موسی صدر با روزنامه لبنانی الجریده در تاریخ 21/6/1969 که با عنوان (فساد، خطرناکترین دشمن ما) ترجمه شده است.
19. تجربه عملی صدر در از بین بردن مسئله تکدی گری در جامعه اسلامی لبنان بسیار جالب و آموزنده است. چیزی که در جامعه ما به رغم حضور نهادهای مختلف خاتمه نیافته است.
20. پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر. تفصیل شرح حال امام سید موسی صدر را در منابع زیر مطالعه کنید: عبدالرحیم اباذری، امام موسی صدر، چاپ نخست، تهران: جوانه رشد، 1381؛ علی حجتی کرمانی (تنظیم کننده و گرد آورنده)، لبنان به روایت امام موسی صدر و مصطفی دکتر چمران، چاپ نخست، تهران، انتشارات قلم، 1364.
21. مقاله حاضر بخشی از پژوهشی است که توسط نگارنده در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نگارش شده است.